oham
دلم می خواهد بروم جایی دور از دنیا و همه ی زندگی ام را در کنار تخته سنگی بالا بیاورم و بعد قدم زنان درختی پیدا کنم، زیر سایه اش دراز بکشم و فارق از این سرنوشت اجباری، به رقص برگ های سبز در پس زمینه ی ابی اسمان خیره شوم و به جبران همه ی این روزهای نفس گیر با همه ی گنجایش ریه هایم اندکی نفس بکشم...
Power By:
LoxBlog.Com |